مؤسسه دهخدا از گذشته تا امروز؛ چراغی که علی‌اکبرخان روشن کرد


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: مؤسسه دهخدا اسفند سال ۱۳۲۴ شمسی تأسیس شد. سنگ بنای این مؤسسه توسط مجلس شورای وقت در خانۀ علامه علی اکبر دهخدا با مدیریت خود ایشان نهاده شد، و پس از درگذشت علی اکبر دهخدا در دی‌ماه ۱۳۳۴، به مدت دو سال به مجلس شورای ملی منتقل شد.

دو سال و دو ماه بعد (در اسفند ۱۳۳۶) مجلس شورای ملی مؤسسه را همراه با بودجه آن به دانشگاه تهران واگذار کرد. دانشگاه هم آن را با همان اساسنامه و ساختار و بودجه به دانشکده ادبیات سپرد و خانه جدید این مؤسسه این بار، ساختمانی در باغ نگارستان بود؛ و همانجا ماند تا دکتر محمود افشار یزدی _که به دهخدا و لغت‌نامه او اعتقاد عمیقی داشت_ یکی از مرغوب‌ترین زمین‌هایش را در شمیران برای استقرار مؤسسه لغت‌نامه دهخدا وقف دانشگاه تهران کرد. او بدون اخذ اجاره، ساختمانی را در همان زمین‌ها در اختیار مؤسسه گذاشته بود، بعدها دانشگاه در همین زمین ساختمان جدیدی ساخت و ساختمان قبلی را به موقوفات دکتر افشار یزدی برگرداند.

گذر از ناملایمات زمانه

در طول این سال‌ها و پس از درگذشت دکتر محمد معین، مؤسسه لغت‌نامه دهخدا تحت ریاست دکتر سیدجعفر شهیدی و معاونت دکتر غلامرضا ستوده، با همان بودجه ناچیزی که مجلس تصویب کرده بود و با ناملایمات بسیار به حیات خود ادامه داد، تا کار تألیف و چاپ لغت‌نامه به پایان رسید. بلافاصله جمعی از مؤلفان و اساتید فرهنگ نویسی یعنی استادان: سیدمحمد دبیرسیاقی، سیدجعفر شهیدی، احمدی گیوی، رسول شایسته حسن انوری، نجفی اسداللهی و چند تن دیگر تصمیم می‌گیرند که به وصایای دهخدا عمل نمایند. پیشنهاد تألیف ذیلی بر لغت‌نامه دهخدا به دلایلی تصویب نمی‌شود و بعداز گفتگوهای بسیار و موافقت‌ها و مخالفت‌ها، تألیف لغت‌نامۀ بزرگ فارسی به پیشنهاد دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی، که در تألیف لغت‌نامۀ دهخدا نقش اساسی داشته است تصویب می‌شود، و هیئت رئیسۀ وقت دانشگاه تهران نیز آن را تصویب و ابلاغ می‌کند.

مسوّده و پیش‌نویس لغت‌نامه فارسی

تألیف این لغت‌نامه نیز از توصیه‌های علامه دهخداست، که می‌نویسد: «این لغت‌نامه (لغت‌نامه دهخدا) مسوّده و پیش‌نویس لغت‌نامه فارسی است». اما برای آن آنگونه که باید ساز و کار مناسبی درنظر گرفته نمی‌شود. کار بزرگ است و عُدّه ناچیز. مؤلفان که تعدادشان کم شده است سخت مشغول کار می‌شوند.

در سال ۱۳۶۵ پیشنهاد تأسیس مرکز آموزش بین‌المللی زبان فارسی، از طرف دکتر سیدجعفر شهیدی و دکتر غلامرضا ستوده به دانشگاه تهران داده شد و تأسیس آن مورد موافقت قرار گرفت. با راه اندازی این مرکز، اصلاح و تغییر اساسنامه در دستور کار قرار می‌گیرد. به دلایل بسیار، دکتر شهیدی و دکتر ستوده می‌خواهند مؤسسه از بدنۀ دانشکدۀ ادبیات جدا شود و زیر نظر مستقیم رئیس دانشگاه به فعالیت خود ادامه دهد. از این به بعد است که مؤسسه گام در راه پیشرفت و پویایی می‌گذارد و علاقه‌مندان غیرایرانی برای یادگیری زبان به مؤسسه می‌آیند.

در کنار تألیف لغت‌نامه بزرگ فارسی، چاپ رایانه‌ای لغت‌نامه دهخدا با همکاری ناشر خصوصی آغاز می‌شود، با درخواست دکتر ستوده جمع اندک ویراستاران که اکنون در زمینۀ فرهنگ‌نویسی تجربه‌هایی اندوخته‌اند، گروه دوم مؤلفان لغت‌نامۀ بزرگ فارسی را تشکیل می‌دهند و زیر نظر دکتر سیدجعفر شهیدی تألیف حرف جیم لغت‌نامۀ بزرگ فارسی را آغاز می‌کنند. چند ماهی بیش نمی‌گذرد که چاپ دوم کامپیوتری لغت‌نامه با ویرایشی تازه برای اینکه با فناوری جدید هماهنگ شود آغاز می‌شود.

با تمام شدن کار چاپ دوم، تهیه سی دی لغت‌نامه در دستور کار قرار می‌گیرد. این سی دی به عنوان اولین فرهنگ دیجیتالی زبان فارسی در بنیاد ایرانشناسی توسط معاون رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۸۵ رونمایی می‌شود و تألیف و تدوین فرهنگ متوسط دهخدا که آن نیز توصیۀ علامه دهخداست آغاز می‌گردد. این فرهنگ ۵ سال طول می‌کشد تا تمام شود. تعداد زبان‌آموزان سال به سال افزایش می‌یابد، از این راه‌ها درآمد نسبتاً خوبی عاید دانشگاه تهران و انتشارات دانشگاه می‌شود و بهرۀ مؤسسه مبلغ ناچیزی است که فقط بتواند هزینه‌های جاری‌اش را پرداخت کند. همۀ این کارها با عشق توسط نیروهای انگشت‌شمار و با دریافت حقوق‌های بسیار ناچیز انجام می‌شود.

جایِ خالیِ بزرگان

در طول این سال‌ها مؤسسه چند تن از بزرگان خود را از دست می‌دهد. دکتر شهیدی، دکتر دبیرسیاقی، استاد دیوشلی، دکتر احمدی گیوی آسمانی می‌شوند و دکتر غلامرضا ستوده بازنشسته می‌شود. تألیف حرف آ و الف لغت‌نامۀ بزرگ فارسی در هفت جلد به پایان می‌رسد. چند تنِ باقی‌مانده از ویراستاران چاپ‌های کامپیوتری به جمع مؤلفان می‌پیوندند. تألیف حرف ب شروع می‌شود دکتر حسن انوری که برای تألیف فرهنگ سخن مؤسسه را ترک کرده بود، دوباره به جمع مؤلفان می‌پیوندد و تألیف قسمت‌هایی از حرف ب را آغاز می‌کند یک مجلد از حرف ب (جلد ۸) شامل ۵ جزوه به چاپ می‌رسد، نرم‌افزار گنجینۀ لغتِ دهخدا با کمک مؤسسۀ علوم کامپیوتری نور تهیه می‌شود، طرح تألیف فرهنگ ۶ جلدی دهخدا به خاطر هزینۀ زیاد و عدم بودجه روی میز می‌ماند. همکاران در بخش آموزش چندین جلد کتاب آموزش زبان فارسی در سطوح مختلف تألیف می‌کنند. دانشجویان رو به افزونی گذاشته‌اند، ساز وکار پذیرش دانشجو بهتر می‌شود. در این چند سال بعد از شادروان دکتر شهیدی، دکتر افخمی و دکتر درزی از گروه زبان‌شناسی به مسند ریاست می‌نشینند. انتخاب رئیس مؤسسه از گروه زبانشناسی با توجه به آموزش زبان و فرهنگ‌نویسی تصمیم کاملاً درستی است. کارها همچنان با افت و خیز ادامه می‌یابد. بنیاد حامیان دهخدا با حضور شخصیت‌های فرهیخته تأسیس می‌شود.

کرونا سرمی‌رسد

به یکباره کرونا سرمی‌رسد و کاسه کوزه‌ها را به هم می‌ریزد. زبان‌آموزان به حداقل می‌رسند. دکتر درزی، به درستی دکتر بیجن‌خان استاد زبان‌شناسی را به عنوان معاون علمی برمی‌گزیند. ایشان که کوله‌باری از تجربه در زمینۀ آموزش زبان فارسی دارد و فوت وفن زبان را می‌شناسد، تغییرات ساختاری در نحوۀ آموزش زبان فارسی را آغاز می‌کند. آموزش آنلاین راه می‌افتد. بعد از استعفای دکتر درزی، دکتر بیجن‌خان حکم ریاست می‌گیرد. ایشان معاون علمی خود را نه از دانشکدۀ ادبیات بلکه از دانشکدۀ علوم و فنون با تخصص علوم کامپیوتری با گرایش پردازش زبان، به نام دکتر هادی ویسی انتخاب می‌کند. دانش ایشان و تجربه‌های دکتر بی‌جن‌خان و هنر و توانایی‌های آقای مهدی تجلی و همکاری صمیمانۀ همکاران آموزش باعث رشد و شکوفایی مرکز بین‌المللی آموزش زبان می‌گردد. در بخش تألیف نسخۀ برخط لغت‌نامۀ دهخدا که سال‌ها روی آن کار شده آمادۀ رونمایی می‌شود. دکتر نیلی و هیئت معاونین ایشان از این نسخه رونمایی می‌کنند. جلد ۹ لغت‌نامۀ بزرگ فارسی شامل ۵ جزوۀ دیگر از حرف ب آماده چاپ می‌شود.

نخستین جایزه علی‌اکبر دهخدا

نخستین جایزۀ علی‌اکبر دهخدا به پیشنهاد دکتر شفیعی کدکنی در اردیبهشت ۱۴۰۱ با حمایت بنیاد حامیان به نحو شایسته ای برگزار می‌شود. همزمان استودیوی مؤسسه که با مشارکت کانون فرهنگی قلمچی ساخته شده است، افتتاح می‌گردد. در خردادماه ۱۴۰۱ نخستین جشنوارۀ بین‌المللی آموزش زبان با حضور آنلاین زبان‌آموزانی از کشورهای گوناگون که فارسی را درمؤسسه آموخته‌اندف برگزار می‌شود. طرح راه اندازی سامانه جامع فارسی آموز برخط (آنلاین) در دستور کار قرار می‌گیرد. موضوع به کار گیری روش‌های نوین فرهنگ‌نویسی با استفاده از تکنولوژی و هوش مصنوعی برای تسریع در کار تألیف لغتنامۀ بزرگ فارسی پیشنهاد می‌شود.

دوران فترت

باز اما اوضاع دگرگون می‌شود دکتر بی‌جن‌خان قبل از به پایان رسیدن حکمش عزل می‌شود و دکتر حمیرا زمردی توسط آقای دکتر مقیمی رئیس پیشین دانشگاه به ریاست مؤسسه لغت‌نامه دهخدا منصوب می‌شود. دکتر ویسی استعفا می‌دهد و مؤلفان پس از حدود ۶۰ سال حضور و کار مداوم در پی عزل دو تن از اعضای کارآمد و خبره مؤسسه، برای اولین بار به اعتراض مؤسسه را ترک می‌کنند.

شد آنکه اهل نظر بر کناره می‌رفتند

تا آذر ۱۴۰۳ که تقریباً ۲۹ ماه از آن تاریخ می‌گذشت، طبق روایت کارکنان مؤسسه، این مرکز در نتیجه مدیریت اخیر، از خود هیچ نداشت، از کارمندانش جز تعدادی انگشت‌شمار باقی نمانده‌بودند، بقیه هرکدام به جایی فرستاده شده‌اند. برخی از اموالش به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برده شده و چارت سازمانی مؤسسه تغییر داده شده است. به طور غیرقانونی در اساسنامه مصوب مؤسسه دست برده‌اند و خلاصه اینکه گامی در ارتقا آن برداشته نشده است. با این همه:

برآید سرخ گل خواهی نخواهی

اگر خود صدخزان آرد تباهی

خوشبختانه با تغییر ریاست دانشگاه تهران و بالتبع رئیس دانشکده ادبیات، به قول حافظ:

شد آنکه اهل نظر بر کناره می‌رفتند،

هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

با بازگشت دکتر بی جن خان به ریاست مؤسسه، اساتید مؤلف بعد از سه سال به این خانه بازگشته‌اند تا به گفته خودشان، چراغی که علامه دهخدا سال‌ها پیش برفروخته بود خاموش نشود، باز شعله بکشد و نور بیافشاند.



منیع: خبرگزاری مهر

یادداشت|تراژدی یا حماسه؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «دشواری مبارک»، تازه‌ترین اثر فائضه غفارحدادی، دربردارنده خرده‌روایت‌هایی از انفجار پیجرها در لبنان است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و قرار است برای نخستین‌بار در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شود. در معرفی این اثر آمده است: این کتاب ما را به حوالی 40 موقعیت از چهار هزار موقعیت همزمان انفجار پیجرها می‌برد و اجازه می‌دهد که نه در مرکز فاجعه، که در اطرافش کمی پرسه بزنیم. راوی‌های این کتاب، خود قربانیان نیستند؛ عموماً زن‌هایی‌اند که رشته محبتشان به آن شخص بسته و زندگی‌شان به قبل و بعد از آن فاجعه تقسیم شده.

فاطمه سلیمانی، نویسنده و فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی «دشواری مبارک» پرداخته است. این یادداشت را که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است:

آدم‌ها برای کتاب خریدن معیارهای متفاوتی دارند. یکی از مهم‌ترین معیارها برای خرید کتاب معرفی کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای است. گاهی هم اسم یک کتاب بر سر زبان‌ها می‌افتد و خواندنش مُد می‌شود. گاهی فقط نام جذاب یک کتاب باعث کشش مخاطب می‌شود و در مواقع نادرتر طرح جلد کتاب؛ اماخواننده‌های حرفه‌ای معمولاً کتاب را بر اساس نام نویسنده و شناختی که از او دارند تهیه می‌کنند.

مثلاً مخاطب‌های فائضه غفارحدادی می‌دانند که نوشته‌های او چه زندگی‌نامه باشند و چه سفرنامه، آمیخته با یک ملاحت خاصی هستند؛ طنزی که مختص خودش است و حتی در میان جدی‌ترین متن‌ها هم خودش را نمایان می‌کند. شاید با توجه به این مقدمه به نظر برسد کتاب جدید او «دشواری مبارک» هم کتابی است آمیخته به طنز. اما همیشه یک استثنا وجود دارد. دشواری مبارک را نمی‌شود به طنز آغشته کرد. به دلیل اینکه در این کتاب با یک تراژدی عمیق مواجه هستیم و جایی برای طنز وجود ندارد. حتی اگر نویسنده می‌خواست برای گرفتن زهر ماجرا متوصل به طنز شود بیشتر شبیه به سخره گرفتن این تراژدی می‌شد تا متعادل کردن روایت.

ادبیات مقاومت , کتاب , سوره مهر ,

تراژدیِ انفجار یک‌باره‌ چند هزار پیجر و نقص عضو چند هزار نفر. «در 17 و 18 سپتامبر 2024، هزارانپیجردستی و صدهاواکی تاکیکه برای استفادهحزب‌الله لبناندر نظر گرفته شده بود، به‌طور همزمان در سراسرلبنانوسوریهدر حملهاسرائیلمنفجر شدند.در این حمله، حداقل 42 نفر از جمله حداقل 12 غیرنظامی کشته و بیش از 3000 نفر زخمی شدند. این حادثه، به عنوان بزرگ‌ترین نقض امنیتی حزب‌الله، از زمان آغازدرگیری اسرائیل و حزب‌اللهدر اکتبر 2023، توصیف شد.»

همه این مجروحان از ناحیه چشم ودست دچار آسیب شدند. بسیاری از دو چشم و عده‌ای از یک چشم نابینا شدند و انگشتان دست‌شان را از دست دادند. تعدادی از این مجروحان برای معالجه‌های تکمیلی به ایران منتقل شدند. کتاب «دشواری مبارک» روایت‌هایی از زمان این انفجار مهیب است. راویان کتاب اکثراً زنانی هستند که فرزند یا همسرشان در این حادثه آسیب دیده است. روایت‌ها همه کوتاه هستند و از سه یا چهار صفحه تجاوز نمی‌کنند. نویسنده پیش از هر روایت در چند خط راوی را توصیف می‌کند. اما نه با اسم و رسم. با آنچه که از راوی مشاهده می‌کند:

«تا حالا ندیده بودم اسم بچه‌ای توی کالسکه نوح باشد. نوح در ذهن من پیامبری سالخورده با ریش های بلند سفید بود و نسبتی نداشت با پسرک تپل بامزه‌ای که خنده هایش باعث شد جلو بروم و لپش را بکشم و سر حرف را با مادرش باز کنم» «موقع خروج از هتل، دختر خیلی جوانی که گونه های سفیدش را صورتی ملایمی زیباتر کرده آدرس میپرسد» «دور یک میز نشسته اند به قهوه خوردن و حرف زدن. چند زن با سن و سال مختلف همه درد مشترک دارند» و… .

تقریباً هیچ‌کدام از راوی‌ها با اسم و رسم معرفی نمی‌شوند. احتمالاً یک دلیلش به خاطر مسائل امنیتی باشد. اما در واقع چه فرقی می‌کند نام راوی فاطمه باشد یا زینب؟ مهم عمق جنایتی است که رخ داده نه اسم و رسم آدم‌ها. راوی‌ها حتی قرار نیست از سابقه‌ همسر یا فرزندشان در حزب‌الله بگویند. چه فرقی می‌کند کسی که مجروح شده یک فرمانده ارشد بوده یا یک سرباز؟ آیا آسیب زدن به کسی که توی میدان جنگ نیست عملی انسانی است؟ حالا او فرمانده باشد یا سرباز… و مهم‌تر از آن آسیب دیدن اعضای خانواده است. یک زن، یک کودک، یک نوجوان، فقط به این جرم که بعد از بلند شدن زنگ پیجر قصد داشته پیجر را به صاحب اصلی آن برساند. پیجرهایی که این بار صدایشان از همیشه بلندتر بوده و پیغامی که روی آن نوشته شده بود ریزتر. آن‌قدر که همه مجبور می‌شدند پیجر را به چشم نزدیک‌تر کنند تا پیام روی آن را بخوانند. و همین لحظه، لحظه‌ی انفجار بوده. انفجاری که باعث می‌شود یک فرزند کوچک با دیدن تصویر پدرش بگوید «بابا هیولا شده» و لبخند را از روی لبان پدر بگیرد.

یا نوجوانی که پای درس حضرت علی اکبر(ع) نشسته: «بابا من خیلی خوش حالم که فدای شما شدم. اگه شما اینجوری می‌شدی من نمی‌تونستم اون طوری که به گردنمه به شما خدمت کنم، اون دنیا باید جواب پس می‌دادم»

به جز بیان اتفاقات واقعی، روایت‌ها، دریچه‌هایی به سوی حقیقت باز می‌کنند که اگر کسی در داستان‌نویسی از این روش‌ها استفاده کند مورد سرزنش قرار می‌گیرد. مثلاً استناد به خواب در داستان‌نویسی مذموم است. اما در زندگی واقعی استناد به خواب  بسیار اتفاق می‌افتد. رویاهای صادقه ای که در دنیای واقعی ممکن است به کرات پیش بیایند: «چند شب قبل از فاجعه خواب عجیبی دیدم. قاصد نامه‌ای از امام حسین(ع) برایم آورده بود. گفت این دعاییه که امام حسین از مادرش حضرت زهرا(س) شنیده و او هم از آقا رسول الله(ص). تو هم این رو بخون و مداومت کن در شدایدی که داری» «همین که بیهوش شدم، حضرت زهرا و سایر ائمه رو دیدم که وارد اتاق عمل شدن. اول بالای سرم روضه خوندن و گریه کردن؛ بعد حضرت زهرا دستشون رو کشیدن روی انگشت من و رفتن. دیگه چیزی نفهمیدم».

«دشواری مبارک» یک تراژدی است به خاطر عمق فاجعه‌ای که در آن روایت می‌شود؛ اما بیشتر یک کتاب حماسی است. حماسه آدم‌هایی که همچنان پای آرمان‎‌هایشان ایستاده‌اند و تا آخرین نفس خودشان را سرباز جبهه‌ حق می‌دانند. چه مردان مجاهدشان و چه زنانی که پیرو راه زینب کبری(س) هستند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

کتاب فارسی اول دهه شصت: نوستالژی شیرین کودکی

مقدمه

کتاب فارسی اول دبستان در دهه شصت، یکی از خاطره انگیزترین کتاب های درسی برای نسل هایی است که در آن دوران تحصیل کردند. تصاویر ساده و جذاب، شعرهای به یاد ماندنی و داستانهای کوتاه این کتاب، هنوز هم پس از گذشت ده ها در ذهن بسیاری از افراد زنده است. در این مقاله، به بررسی ویژگی های این کتاب نوستالژیک، خاطرات مرتبط با آن و دلایل ماندگاری آن می پردازیم.

ویژگیهای کتاب فارسی اول دهه شصت

1. طراحی جلد و تصاویر به یاد ماندنی

جلد کتاب فارسی اول دبستان دهه شصت معمولاً با تصویری از دو دانش آموز (یک پسر و یک دختر) در حالی که کیف به دست دارند و با لبخند به مدرسه میروند، طراحی شده بود. رنگبندی شاد و ساده این جلد، برای بسیاری از کودکان جذاب بود. داخل کتاب نیز پر از تصاویر دستی و نقاشی های ساده بود که یادگیری را لذت بخش میکرد.

2. شعرها ومتن های ساده و جذاب

یکی از دلایل ماندگاری این کتاب، شعرها و متنهای کوتاه و ریتمیک آن بود. شعرهایی مانند:

“باران باران می آید، گنجشک خوشحال می آید”

یا داستان “روباه و خروس” هنوز در خاطره جمعی این نسل زنده است. این متون ساده و آهنگین، به کودکان کمک میکرد تا خواندن و نوشتن را با لذت یاد بگیرند.

3. شخصیتهای محبوب کتاب

شخصیت هایی مثل “بابا آب داد”، “گلریز و گل محمد” و “خاله سوسکه” از جمله چهره هایی بودند که بچه های دهه شصت با آنها خاطره داشتند. این شخصیت ها به کودکان کمک میکردند تا با مفاهیم اخلاقی و اجتماعی آشنا شوند.

4. روش آموزشی ساده و موثر

کتاب فارسی اول دهه شصت با روش “روان خوانی و جمله سازی” طراحی شده بود. کودکان ابتدا حروف را یاد میگرفتند، سپس با ترکیب آنها کلمات و جملات ساده می ساختند. این روش به تدریج و بدون فشار روانی، بچه ها را با زبان فارسی آشنا می کرد.

خاطرات نوستالژیک کتاب فارسی اول

برای بسیاری از افراد، ورق زدن دوباره این کتاب، یادآور روزهای اول مدرسه، بوی کتاب نو، صدای جمعی بچه ها در کلاس و حتی ترس از املا است. برخی از خاطرات مشترک نسل دهه شصت درباره این کتاب عبارتند از:

  • تقلید از معلم: بچهها در خانه نقش معلم را بازی می کردند و از روی کتاب برای عروسک هایشان درس می خوانند.
  • نقاشی کردن تصاویر کتاب: بسیاری از دانش آموزان عاشق نقاشی کردن تصاویر کتاب بودند، بخصوص تصویر “گلریز و گل محمد”.
  • تشویقهای معلم: معلمها معمولاً به دانش آموزانی که درسها را خوب می خوانند، جایزه (مثل یک ستاره طلایی) می دادند.

چرا این کتاب هنوز محبوب است؟

  1. احساس تعلق به گذشته: این کتاب بخشی از هویت فرهنگی نسل دهه شصت است و یادآور روزهای بی خیالی کودکی.
  2. سادگی و صمیمیت: طراحی و محتوای کتاب بسیار صمیمی و دور از پیچیدگیهای امروزی بود.
  3. یادآوری ارزشهای قدیمی: کتابهای آن زمان علاوه بر آموزش فارسی، مفاهیم اخلاقی مانند دوستی، راستگویی و کمک به دیگران را نیز آموزش می دادند.

جمع بندی

کتاب فارسی اول دبستان دهه شصت، فقط یک کتاب درسی نبود، بلکه بخشی از خاطرات جمعی یک نسل است. سادگی، تصاویر جذاب و شعرهای به یاد ماندنی آن، باعث شده که هنوز هم پس از سالها، بسیاری از افراد با دیدن این کتاب لبخند بزنند. اگر شما هم از آن نسل هستید، احتمالاً با خواندن این مقاله، دلتان برای آن روزهای ساده و زیبا تنگ شده است!

آیا شما هم خاطره ای از کتاب فارسی اول دهه شصت دارید؟ آن را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید!

پیشنهاد ساخت «دهکده فارسی» در تایلند


به گزارش خبرگزاری مهر، هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند با هدف بررسی و گفت وگو در مورد مسائل فرهنگی و همکاری‌های مشترک، با حضور نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و انجمن خاندان بونناک در ساختار حکومتی تایلند به میزبانی رایزنی فرهنگی ایران برگزار شد.

در این نشست فرهنگی، ناصرالدین حیدری سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند، به اهمیت دیدار و گفتگو با نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و خاندان بونناک اشاره کرد و این جمع را نمادی از روابط تاریخی و فرهنگی عمیق میان ایران و تایلند دانست.

وی افزود: نقش شیخ احمد قمی در تقویت روابط میان دو ملت ایران و تایلند نه تنها در گذشته حائز اهمیت بوده است، بلکه امروز نیز می‌تواند الگویی برای دیپلماسی فرهنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان و فرهنگ‌ها باشد و از طرفی این شخصیت برجسته نه تنها یک عالم و تاجر موفق بلکه به‌عنوان پل ارتباطی میان اسلام و بودیسم نیز نقش‌آفرینی کرده است.

سفیر ایران در تایلند در ادامه به روابط دیرینه ایران و تایلند که بیش از ۴۲۰ سال سابقه دارد، اشاره کرد و گفت: این روابط نمونه‌ای از تعامل مثبت میان دو ملت بوده است. همچنین، ایشان به سالگرد هفتادمین روابط دیپلماتیک ایران و تایلند به‌عنوان فرصتی مهم برای تقویت روابط در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، و گردشگری اشاره کردند و خواستار بهره‌گیری از این مناسبت برای تقویت تعاملات دوجانبه شدند.

حیدری بر اهمیت معرفی شخصیت شیخ احمد قمی به مردم تایلند و نهادهای دولتی تأکید و پیشنهاد کرد که علاوه بر برنامه‌های فرهنگی، مستندات بیشتری در مورد زندگی و نقش او تهیه و از طریق انتشار کتاب‌ها، مقالات و تولیدات رسانه‌ای در سطح گسترده‌تری معرفی شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع گردشگری پرداخت و ابراز کرد: ایران و تایلند می‌توانند از ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی خود برای تقویت این حوزه استفاده نمایند که مسیرهای گردشگری جدیدی مرتبط با میراث شیخ احمد قمی در تایلند طراحی و تبلیغ شود.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند به اهمیت همکاری‌های اقتصادی در کنار روابط فرهنگی اشاره کرد و از نهادهای ایرانی و تایلندی خواست با برنامه‌ریزی دقیق، روابط تجاری میان دو کشور را گسترش دهند چون روابط فرهنگی می‌تواند بستری برای تعاملات اقتصادی و تبادل دانش نیز باشد.

حیدری در ادامه به اهمیت تبادل فناوری و همکاری‌های علمی میان ایران و تایلند اشاره کرد و گفت: ایران و تایلند با بهره‌گیری از ظرفیت‌های علمی و فناوری خود می‌توانند در زمینه‌های مختلف به توسعه همکاری‌های مشترک بپردازند.

وی پیشنهاد کرد با برگزاری نشست‌ها و نمایشگاه‌های تخصصی در حوزه‌های فناوری‌های نوین، مانند نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری انرژی‌های تجدید پذیر، و مدیریت منابع آبی، امکان تبادل دانش و تجربه میان متخصصان دو کشور فراهم شود چون این‌نشست‌ها می‌توانند بستری برای شناسایی فرصت‌های جدید همکاری و گسترش تعاملات علمی و فناورانه باشند و می‌توان با برگزاری برنامه‌های مشترک، مانند کارگاه‌های آموزشی و پروژه‌های تحقیقاتی، تجربیات و دانش ایران به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند درمان ناباروری و تولید داروهای نوترکیب، در این زمینه‌ها را به اشتراک گذاشت. در حوزه کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی نیز، دو کشور می‌توانند با اجرای پروژه‌های مشترک، مانند مدیریت پایدار منابع آبی و بهینه‌سازی سیستم‌های کشاورزی، به توسعه پایدار در این حوزه کمک کنند.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند گفت: برگزاری نشست‌های مشترک علمی در حوزه‌های انرژی، محیط زیست، و فناوری اطلاعات می‌تواند به تبادل فناوری و گسترش همکاری‌های صنعتی میان دو کشور کمک کند.

مهدی زارع بی عیب رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند نیز در این‌برنامه با یادآوری نقش تاریخی و برجسته شیخ احمد قمی در تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند گفت: این عالم برجسته و شخصیت معنوی، نمادی از دیپلماسی فرهنگی و الگویی برای تعامل موفق میان فرهنگ‌ها و ادیان است. دانش، حکمت، و اخلاق شیخ احمد قمی باعث شد که او در دوران خود اعتماد و احترام جامعه تایلندی را جلب و روابطی پایداری را میان ایران و تایلند ایجاد و در دوره‌ای که ارتباطات میان ملت‌ها محدود بود، با آمیختن جایگاه ویژه علم و معنویت پیوندهای فرهنگی این دو کشور را گسترش داد.

وی افزود: میراث شیخ احمد قمی تنها به گذشته تعلق ندارد، بلکه چراغی برای آینده است. این میراث نشان‌دهنده اهمیت ارزش‌های مشترک انسانی و معنوی در ایجاد روابط پایدار میان ملت‌ها است. امروز، در دنیایی که با چالش‌های متعددی روبرو است، بیش از هر زمان دیگری به درس‌هایی از تاریخ نیاز داریم. شیخ احمد قمی به ما آموخت که چگونه می‌توان از طریق گفت‌وگو، همدلی و احترام متقابل، پایه‌های صلح و دوستی پایدار را بنا کرد و وظیفه ماست که این نمونه از دیپلماسی فرهنگی و ارتباط میان ملت‌ها را به جهان معرفی کنیم. در این راستا برنامه‌های فرهنگی و پژوهشی مشترکی میان ایران و تایلند باید طراحی و اجرا شود که به معرفی هر چه بیشتر این شخصیت برجسته وخدمات او به جامعه بین‌المللی پرداخته شود.

رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند در پایان با قدردانی از تلاش‌های خاندان شیخ احمد قمی در حفظ این میراث ارزشمند، بر ضرورت برنامه‌ریزی دقیق و همکاری‌های مشترک برای گرامیداشت هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند تأکید و ابراز امیدواری کرد این نشست آغازی برای تعمیق روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند باشد.

وی افزود: امیدوارم این همکاری‌ها بتواند به توسعه پایدار روابط فرهنگی، علمی و اقتصادی میان ایران و تایلند منجر شود. چون چنین رویدادهایی، فرصتی ارزشمند برای گرامیداشت میراث مشترک و ایجاد پل‌های تازه برای همکاری‌های آینده هستند.

در ادامه، نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی از آمادگی خود برای همکاری‌های مشترک خبر دادند و پیشنهاداتی برای برگزاری نمایشگاه‌ها، سمینارها، و پروژه‌های فرهنگی ارائه کردند. آن‌ها گفتند تقویت روابط میان دو کشور می‌تواند بستری برای گسترش تعاملات در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، و آموزشی باشد.

یکی از موارد مطرح شده در این نشست، بررسی ریشه‌های تاریخی خاندان بونناک و نقش آن‌ها در تقویت روابط ایران و تایلند بود. اعضای این خاندان با اشاره به تاریخچه مهاجرت شیخ احمد قمی و نقش او در جامعه تایلند، خواستار مطالعه بیشتر بر روی اسناد تاریخی مرتبط شدند تا جنبه‌های ناشناخته این تاریخ ارزشمند روشن‌تر شود.

اعضای خاندان بونناک در این نشست پیشنهاد تأسیس یک «دهکده فارسی» در تایلند را مطرح کردند. این پیشنهاد با هدف گرامیداشت پیوندهای عمیق تاریخی میان ایران و تایلند و تقویت ارتباطات فرهنگی میان دو ملت ارائه شد که در این دهکده فارسی می‌تواند برای معرفی میراث غنی فرهنگی و تاریخی ایران به مردم تایلند و همچنین گردشگران بین‌المللی عمل کند و شامل عناصری از معماری سنتی ایرانی، مانند باغ‌های ایرانی، بازارچه‌های محلی، و نمایشگاه‌های صنایع‌دستی می‌شود.

نمایندگان خاندان بونناک اعلام کردند این دهکده نه تنها مکانی برای نمایش تاریخ و فرهنگ ایران و فضایی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی مشترک مانند جشن‌های نوروز، نمایشگاه‌های هنری و نشست‌های ادبی خواهد بود، بلکه می‌تواند به توسعه گردشگری و ایجاد فرصت‌های جدید اقتصادی در منطقه نیز کمک کند.

این پیشنهاد مورد استقبال رایزن فرهنگی ایران قرار گرفت و وی بر اهمیت برنامه‌ریزی دقیق و همکاری‌های مشترک میان دو کشور برای تحقق این ایده تأکید کرد.

زراع بی‌عیب پیشنهاد داد تیم‌های مشترک متشکل از معماران، طراحان فرهنگی، و پژوهشگران از ایران و تایلند تشکیل شوند تا ابعاد مختلف این پروژه بررسی و اجرایی شود.



منیع: خبرگزاری مهر

قدرتی به نام ملودی؛ فراتر از اسلحه و آتش


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گاهی فقط یک صدا کافی‌ است تا تاریخ دوباره زنده شود؛ نه صدایی از جنس فریاد و گلوله، بلکه نوایی از عمق جان که بدون آن، حتی وداع با یک قهرمان نیز ناتمام می‌ماند. آن روز در بیروت، هنگام تشییع پیکر سید حسن نصرالله، هزاران چشم اشک‌بار و هزاران دست به آسمان رفته بود. در میان این سوگ و غرور، تنها یک نوا بود که دل‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌کرد. پنج قطعه موسیقی با عنوان «سیدالامه» را کارن همایونفر، برای این مراسم ساخت و اجرای آن هنگام تشییع شهدای مقاومت تأثیری گذاشت که هیچ خطبه و هیچ قاب تصویری قادر به انجام آن نبود.

شورآفرینی این آلبوم موسیقی موجب شد هنرمندان جبهه انقلاب، کارن همایونفر را در یازدهمین هفته هنر انقلاب اسلامی به عنوان چهره هنر انقلاب در سال 1403 معرفی کنند. حالا، پس از گذشت ماه‌ها، هنوز آن لحظه، آن صحنه و آن صدا در دل کسانی که آنجا بودند، زنده است. به بهانه انتخاب کارن همایونفر به عنوان چهره هنر انقلاب در سال 1403، با دو تن از اهالی شعر و موسیقی به گفت‌وگو نشستیم تا از غوغای «سیدالامه» در بیروت برایمان بگویند.

قدرتی به نام ملودی؛ فراتر از اسلحه و آتش

در میان امواج اندوه و شکوه، در آن روز بی‌نظیر بیروت، حامد عسکری، شاعر و نویسنده‌ نیز آنجا حضور داشت؛ در میان مردمی که برای بدرقه‌ مرد میدان گرد آمده بودند. او شاهد لحظه‌ای بود که تاریخ با آوا درآمیخت، واژه با موسیقی پیوندی ابدی بست. آن‌چه از چشم و گوش او گذشت، نه فقط یک روایت، که شهادتی شاعرانه است بر قدرتی به نام ملودی، که چگونه می‌تواند ساحت حماسه را دگرگون کند. او می‌گوید: «سیدالأمّه» صرفاً یک موسیقی یا آلبوم نبود، بلکه تجربه‌ای حیرت‌انگیز و متفاوت بود. به‌گونه‌ای که دیگر نمی‌توان حسن نصرالله را بدون آن ملودی و آن فضا در ذهن مجسم کرد. آن لحظه‌ خاص که پرده‌های بنفش کنار رفت و صدای سید حسن نصرالله در استادیوم طنین انداخت: «السلام علیکم أیها النُجَباء، أیها الخیرُ الناس»، چیزی در وجود همه شکست. هم‌زمان، آن آلبوم و آن ملودی خاص نیز زیر صدای او پخش شد و همان‌جا بود که قامت‌ها خم شد، اشک‌ها روان شد و تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمان آمده است.

موسیقی , سید حسن نصرالله ,

عسکری ادامه می‌دهد: در همان لحظاتی که جنگنده‌های اسرائیلی برای ایجاد رعب و وحشت، بر فراز استادیوم پرواز کردند و آسمان بیروت را شکافتند، مردم _با زنان و کودکانشان _ شاید باید می‌ترسیدند، اما ملودی، آنچنان مهیج، باصلابت و پرشکوه بود که بر همه‌ چیز غلبه کرد. این موسیقی بود که در آن لحظه، تحقیر کرد؛ تحقیر کرد جنگ را، رزم را، ابزار نظامی را. آن لحظه، موسیقی از هر سلاحی نیرومندتر ظاهر شد. و این، قدرتی است که در ذات ملودی نهفته است؛ قدرتی که می‌تواند اراده‌ یک ملت را نجات دهد.

او با اشاره به وجه بی‌سابقه‌ این تجربه می‌افزاید: تا آن زمان، چنین اتفاقی سابقه نداشت که برای یک حماسه‌ زنده، در همان لحظه و در جریان آن، مولودی ساخته و منتشر شود. این اتفاق، هم عجیب بود، هم دوست‌داشتنی؛ تجربه‌ای که باید ثبت و بازآفرینی شود.

عسکری همچنین، با حسرتی شاعرانه یاد می‌کند از دیگر لحظات تاریخی و عاطفی معاصر که می‌توانستند با چنین ملودی‌هایی جاودانه شوند: ای‌کاش برای هرکدام از وقایع و لحظات مهم اطراف‌مان، یک ملودی از این جنس ساخته می‌شد. ای‌کاش برای حاج قاسم سلیمانی، آن سردار بزرگ دل‌ها، یک ملودی ماندگار خلق می‌شد. ای‌کاش امسال، در سالگرد فتح خرمشهر، دوباره موسیقی‌ای به‌یادماندنی ساخته و منتشر می‌شد؛ نه صرفاً برای یادآوری، بلکه برای امتداد روح آن پیروزی. ای‌کاش حتی برای زلزله‌ بم، آن فاجعه‌ سنگین، موسیقی‌ای ساخته می‌شد که مرهمی بر دل‌های سوگوار باشد.

وقتی موسیقی، تاریخ را روایت می‌کند

«سیدالامه»، ساخته‌ کارن همایونفر، تنها یک قطعه‌ موسیقی نبود؛ پژواکی بود از تاریخ، که لحظه‌ای بزرگ را به لحظه‌ای بی‌تکرار بدل کرد. دکتر محمدمهدی نراقیان، رئیس سابق مرکز موسیقی صدا و سیما و فعال فرهنگی که در آن روز در بیروت حضور داشته، از تجربه‌ای سخن می‌گوید که دیگر نه صرفاً خاطره‌ای در ذهن، بلکه لحظه‌ای حک‌شده در جان است. او می‌گوید: نزدیک به دو ماه گذشته است و من هر روز، آن صحنه را برای خود مرور می‌کنم. هر روز، آن نوا، با همه جزئیاتش، در ذهنم طنین می‌افکند؛ گویی دوباره در میانه‌ ورزشگاه بیروت ایستاده‌ام. نه فقط من، بلکه هر یک از همراهان آن روز، بعدها که با هم سخن گفتیم، دریافتیم که هیچ واژه‌ای قادر به توصیف آن حال و هوا نبود. با آنکه کنار یکدیگر بودیم، هم‌نفس و هم‌قدم، اما گویی هر یک در جهانی مشترک و رازآلود فرو رفته بودیم که شرحش از زبان قاصر است؛ و با این حال، یک حقیقت روشن بود: اگر آن موسیقی نبود، آن لحظه نیز ناقص می‌ماند. صحنه‌ای که بی‌شک یکی از ماندگارترین قاب‌های قرن ما خواهد شد، صحنه‌ای که از نسل ما به نسل‌های پسین خواهد رسید. اگر «سیدالامه» نبود، صحنه بی‌صدا بود و گویی چیزی کم داشت. هیچ صدای دیگری نمی‌توانست چنین دقیق و به‌جا بر آن لحظه بنشیند.

موسیقی , سید حسن نصرالله ,

برای نراقیان، آن لحظه نه‌فقط یک تجربه‌ احساسی بلکه یک نشانه از ظرفیت بی‌نظیر موسیقی است. او ادامه می‌دهد: در آن روز، موسیقی چیزی فراتر از یک قطعه‌ ساده بود. برای همه‌ حاضران که بیشتر آن‌ها لبنانی و برخی از سرزمین‌های دورتر بودند، این نوا آشنا بود. گویی از اعماق جان‌ها برمی‌خاست و به جان‌ها بازمی‌گشت. در ورزشگاه، تنها یک قطعه موسیقی پخش نمی‌شد؛ آنچه شنیده می‌شد، هم‌سرایی بی‌کلام مردمانی بود که دل‌هایشان یک‌صدا شده بود.

در نظر نراقیان، موسیقی در لحظات سرنوشت‌ساز می‌تواند احساسی را زنده کند که هیچ رسانه‌ای، هیچ قاب تصویری، و هیچ نثری قادر به بازآفرینی آن نیست. او معتقد است: موسیقی، بی‌نیاز از هر تماشا و توضیح، تنها با جاری شدن، همه‌ حواس را فرا می‌گیرد، تقویت می‌کند و در دل می‌نشاند. این ظرفیت، برای نسل ما ناآشنا نیست؛ نسلی که با موسیقی انقلاب رشد کرده است. برای نسل ما، این پیوند موسیقی با حافظه تاریخی چیز تازه‌ای نیست. ما خاطره‌های بسیاری داریم و می‌دانیم که باز هم تکرار خواهد شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

عرضه «اخبار جعلی و فرهنگ‌های دیجیتال» در بازار نشر


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «اخبار جعلی و فرهنگ‌های دیجیتال»، نوشته‌ راب کاور، اشلی هاو و جی. دنیل تامسون به‌تازگی با ترجمه‌ سیدمحمد میرافشاری توسط انتشارات همشهری منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب که سه چهره‌ دانشگاهی استرالیا در تألیف آن مشارکت داشته‌اند، فرهنگی است بر پدیدارشناسی اخبار جعلی. نویسندگان تلاش کرده‌اند به تمام جنبه‌های این پدیده بپردازند؛ از تعاریف تا توصیف شکلی و محتوایی و ترسیم نسبت آن با حقیقت و شیوه‌ ظهوریافتگی آن. اطلاق عنوان «فرهنگ» بر این کتاب چندان گزاف نیست از آن رو که ذکر هر نامی، با تعریف آن همراه شده و اغلب این تعاریف، از مناظر مختلف فلسفی و علمی بیان شده‌اند.

«اخبار جعلی و فرهنگ‌های دیجیتال» را می‌توان مصداق معتبری از دانش‌های بینارشته‌ای دانست، چنانچه نویسندگان هم به فلسفه، هم به علوم ارتباطات و هم به اخلاق نظری توجه داشته‌اند.

یکی از بخش‌های این کتاب، بررسی اخبار جعلی از منظر اخلاق است: آیا اخلاقی است که دروغ‌ها را همرسانی کنیم؟ آیا خبر جعلی را می‌توان گونه‌ای از خشونت دانست؟ وظیفه‌ی اخلاقی شهروندان در رابطه با اخبار جعلی چیست؟

موضوع دیگری که نویسندگان کتاب پیش‌رو به تفصیل آن را بررسی کرده‌اند، آینده‌ مفاهیمی است که در تماس با فرهنگ دیجیتال، قهراً دستخوش دگرگونی شده‌اند و خواهند شد: در آینده‌ فرهنگی دیجیتال، شهروند کیست و غایت ارتباطات چه خواهد بود؟ تکلیف مرجعیت نهادهای سنتی چه خواهد شد؟ آیا فرایند به حاشیه رفتن رسانه‌های جریان اصلی ادامه خواهد یافت و به حذف کامل آن‌ها خواهد انجامید؟ نویسندگان برای تشریح این‌بحث‌ها از مصادیق سیاسی و فرهنگی استفاده کرده‌اند.



منیع: خبرگزاری مهر

ترجمه گنکور ۲۰۲۳ وارد بازار نشر شد؛ قصه ایتالیای بین جنگ‌های اول و دوم جهانی


به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مراقبت از او» نوشته ژان باتیست آندره‌آ به تازگی با ترجمه مهدی بهنوش توسط نشر افکار منتشر و روانه بازار نشر شده است. این رمان برنده جایزه گنکور ۲۰۲۳ شده است.

ژان باتیست ‌آندره‌آ (متولد ۱۹۷۱، سن‌ژرمن آنله، فرانسه) در چهل‌وشش‌سالگی نخستین رمان خود «ملکه‌ من» را نوشت که برایش موفقیتی گسترده به همراه داشت. این کتاب ده‌ها جایزه کسب کرد، از جمله جایزه‌ معتبر فمینا و جایزه‌ رمان اول. دو رمانِ بعدی او، «صدمیلیون سال و یک‌روز» و «شیاطین و قدیس‌ها» موفقیت‌های چشمگیرِ رمان نخست را تکرار کردند. رمان «مراقبت از او» در سال ۲۰۲۳ منتشر شد و جایزه‌ گنکور، جایزه‌ ادبی فناک و جایزه‌ بزرگ خوانندگان مجله‌ی اِل را به دست آورد و به پرفروش‌ترین کتاب فرانسه تبدیل شد.

«مراقبت از او» داستان مجسمه‌سازی به‌نام میکل آنجلو ویتالیانی (هم‌نامِ میکل آنجلو بوناروتی یا همان میکل آنژ نابغه‌ی مجسمه‌ساز عصر رنسانس) را در ایتالیای سال‌های بین دو جنگ جهانی روایت ‌می‌کند. آندره‌آ در این کتاب، به تاریخ سیاسی ایتالیا و ساختار طبقات اجتماعی از جنگ اول جهانی تا ۱۹۸۰ ‌می‌پردازد، ظهور فاشیسم و موسیلینی را به‌عنوان پدیده‌ای تدریجی در زندگی روزمره‌ بیان ‌می‌کند، به توصیفِ فمینیسم، هنر و حمایت از هنرمندان ‌می‌پردازد، و در این میان، سیمای زنی به‌نام «ویولا» را ترسیم ‌می‌کند که برای آزادی‌اش ‌می‌جنگد. آندره‌آ از خلالِ زندگیِ این دو قهرمان به‌یادماندنی، کتابی بی‌نظیر خلق کرده است؛ قهرمانانی که همچون ستاره‌هایی درخشان اما چشمک‌زن در آسمان تاریک قرن بیستم، می‌درخشند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

مرد غول‌پیکر سر برگرداند و به‌ام لبخند زد. مانند هیولایی بود که از بلندکردن آدم‌های بدجنس برای پرت‌کردن‌شان از پنجره خسته شده است، هم‌چنین از فرستادن شیاطین به جهنم. بلند شد. برای یک لحظه منظره‌یی مسخره‌تر از تفاوتِ قدِ بهترین بازیگر و بهترین مجسمه‌ساز کشور در تمام ایتالیا وجود نداشت. پاگانو درحالی‌که کمی خم شده بود دستش را به سمتم پیش آورد. حس کردم که برایش سخت است.

کمی خوش‌وبش کردیم و بعد من رفتم. در توالت‌های مرمری، درحالی‌که می‌لرزیدم جلوی آینه خطابه‌ام را تمرین کردم. از انتهای راهرو صدای تشویق و جیرجیر صندلی‌ها به گوش می‌رسید. نوبت من بود. رییس آکادمی به حضار سلام کرد و با چند شوخی همه را به خنده انداخت، بعد دستور جلسه را اعلام کرد و نوبت من شد تا از گمنامی‌یی که در آن زاده شده بودم بیرون بیایم.

این‌کتاب با ۴۲۲ صفحه و قیمت ۴۵۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

زنان شریک پیروزی‌های بزرگ ایران در انقلاب و دفاع مقدس هستند


به گزارش خبرگزاری تسنیم، سردار یحیی رحیم صفوی در سیصد و شصت و هفتمین «شب خاطره» با تاکید بر اهمیت نهضت خاطره‏‌گویی در انتقال حقایق دفاع مقدس، بر نقش بی‌بدیل زنان در پیروزی انقلاب و دفاع مقدس تاکید کرد و گفت: خانم‌ها چه در نقش مادر، چه در نقش همسر، چه در نقش خواهر شریک پیروزی‌های بزرگ ایران در انقلاب و دفاع مقدس هستند
روابط عمومی موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت، سیصد و شصت و هفتمین «شب خاطره» با عنوان «با همان تنهایان» روایت همسران فرماندهان، پزشکان و امدادگران  شامگاه گذشته پنج‌شنبه 4 اردیبهشت با حضور سرداران سال‌های جنگ تحمیلی، همچون سرلشکر رحیم صفوی، سردار ابوالقاسم فروتن، سردار نصرالله فتحیان، دکتر سید مسعود خاتمی و همسران آنان و بسیاری دیگر از سرداران و پزشکان در سالن اندیشۀ حوزۀ هنری تهران برگزار شد.

در این مراسم سردار یحیی رحیم صفوی، دستیار و و مشاور فرمانده معظم کل قوا در سیصد و شصت و هفتمین «شب خاطره» با تاکید بر اهمیت روایتگری گفت: بعد از جنگ، از گفتن خاطرات جنگ پرهیز داشتم، حضرت آقا نه یک مرتبه، نه دو مرتبه، سه مرتبه به من فرمودند «چرا خاطراتت را نمی‌گویی.» دفعه آخر فرمودند: «چند مرتبه به شما بگویم، باید امثال شما خاطره بگوید. باید یک جمعی ، 10 نفره ، 20 نفره از فرماندهان قدیمی که درست و دقیق حرف می‌زنند را جمع کنید و نهضت خاطره‌گویی ایجاد کنید. به مراکز آموزشی ارتش، سپاه، وزارت دفاع، فراجا بروید، هر سال 400 هزار تا 500 هزار سرباز و افسر جوان به این مراکز می‌آیند که جنگ را ندیده‌اند، بروید و برای آن‌ها بگویید جنگ چطور بود، چطور جنگیدید و چگونه سپاه تشکیل شد».

رئیس هیئت امنای مؤسسۀ بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت با اشاره به  تاکید امام خمینی (ره) بر نقش آفرینی زنان در پیشبرد انقلاب اسلامی و حضور آنها در برهه های مهم تاریخ معاصر ایران گفت:  بعد از کشتار میدان شهدا، من از ایران فراری بودم و در فرانسه در خدمت امام(ره) بودم، یکی از بزرگان آمد و سوال را اینگونه مطرح کرد که حضرت امام(ره) به ما ایراد می‌گیرند «که شما می‌خواهید راهپیمایی و تظاهرات کنید، چرا خانم‌ها را می‌آورید؟ حالا خانم‌ها را می‌آورید، چرا بچه‌ها را می‌آورید؟» ما جواب این‌ها را چگونه بدهیم، امام(ره) با صراحت فرمودند در این انقلاب همه باید بیایند، خانم‌ها، بچه‌ها، بزرگ‌ترها، کوچکترها و یک قدم عقب‌نشینی نکنید.

این فرمانده جنگ تاکید کرد: بدون همراهی زنان، همسران، خواهران در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، نه انقلاب به پیروزی می‌رسید، نه در جنگ پیروزی می‌شدیم. من معتقدم خانم‌ها چه در نقش مادر، چه در نقش همسر، چه در نقش خواهر شریک پیروزی‌های بزرگ ایران در انقلاب و دفاع مقدس هستند.

رحیم صفوی همچنین بخش‌هایی از نامه‌های عاشقانۀ خود و همسرش در سال‌های آغاز جنگ به یکدیگر را خواند و گفت: هرچند ما در حال جنگ بودیم، اما از عشق سخن می‌گفتیم و این روحیۀ عاشقانه بر سراسر جنگ تحمیلیِ ما حاکم بود.

در این مراسم معصومه خطیب، همسر مرحوم عبدالحسین پوربشاش، فرمانده بهداری رزمی غرب، از هولناکی مشاهداتش از نقاهتگاه‌های جانبازان شیمیایی آن سال‌ها و فداکاری‌های همسرش سخن گفت و اشرف فرد، همسر سردار ابوالقاسم فروتن، رئیس دفتر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، خاطرات اندوه‌بار شیمیایی شدن همسرش و توسلش به بارگاه امام رضا (ع) را روایت کرد.

پس از آن دکتر زهرا مظلومی‌فرد، همسر دکتر سید مسعود خاتمی، رئیس سابق بهداری سپاه و نمایندۀ فعلی مجلس شورای اسلامی، به مرور خاطراتی از شش ماه اسارت همسرش در دست حزب دموکرات کردستان و دعای امام خمینی (ره) برای آزادی او  پرداخت. سپس، فاطمه امرالله‌زاده، همسر دکتر احمد شجاعی باغینی گفت که چگونه همسرش در نخستین جلسۀ خواستگاری به او گفته است: «من ممکن است شهید شوم.» همچنین روایت کرد که چطور در ماه‌های آخر منتهی به پیروزی انقلاب، در خانۀ اجاره‌ای تازه‌عروس که فقط دو اتاق بود، دستگاه چاپ گذاشته بودند و علاوه بر اعلامیه نشریه‌ای به نام «پیام نهضت» منتشر می‌کردند تا مردم از اخبار انقلاب، به‌سرعت و بدون سانسور، باخبر شوند. فاطمه حبیبی، همسر مرحوم دکتر اسماعیل جبارزاده، فرمانده بهداری سپاه عاشورا و نمایندۀ اسبق مجلس، نیز از غیبت‌های طولانی‌مدت او و بی‌خبری و نگرانی دربارۀ سلامت یا شهادتش گفت.
رونمایی از کتاب «باهمان تنهایان»

در پایان این مراسم از کتاب «باهمان تنهایان» مجموعۀ خاطرات خواندنی 16 نفر از همسران پزشکان، امدادگران و فرماندهان بهداری رزمی دفاع مقدس رونمایی شد. این کتاب که به کوشش مؤسسۀ بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت و به قلم مریم نظام‌دوست در نشر ازنوکتاب منتشر شده است.

نشر ازنوکتاب به‌تازگی آغاز به کار کرده و بر ثبت و بررسی فعالیت‌های حوزۀ بهداشت و درمان جنگ تمرکز دارد. این انتشارات تا کنون چهار عنوان و هفت جلد کتاب منتشر کرده است.

دفاع مقدس ,

در انتهای این شب خاطره، از راویان کتاب «باهمان تنهایان» و نویسنده و پژوهشگران آن تقدیر شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

حاشیه‌های شاعرانه سفر پزشکیان به تاجیکستان؛ شعر در متن زندگی این‌مردم جا دارد


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: روزهای گذشته بود که دیدار دکتر مسعود پزشکیان و امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان و شعرخوانی در نشست خبری مشترک رؤسای جمهور ایران و تاجیکستان، مورد توجه رسانه‌ها و اهالی فرهنگ و ادب قرار گرفت. اما شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که در این سفر یک هیئت فرهنگی شامل شاعران و پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی نیز همراه با رئیس جمهور به تاجیکستان سفر کرده بودند.

لیلا حسین‌نیا شاعر جوان تبریزی از جمله کسانی است که همراه با رئیس جمهور به تاجیکستان سفر کرده است. به بهانه این سفر و اتفاقات ادبی که در حاشیه سفر ریاست جمهوری به کشور تاجیکستان رقم خورد، سراغ لیلا حسین‌نیا رفتیم تا بیشتر درباره این سفر و اتفاقات شعری آن صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید؛

* خانم حسین‌نیا شما از شاعرانی بودید که همراه با رئیس‌جمهور به تاجیکستان رفتید و در برنامه‌های ادبی و فرهنگی این سفر شرکت کردید. درباره این اتفاق و همراهی شاعران با رئیس جمهور در سفر تاجیکستان صحبت می‌کنید؟

سفر آقای پزشکیان به تاجیکستان یک هیئت اقتصادی پر و پیمان داشت و یک هیئت فرهنگی خوب که فکر می‌کنم هماهنگی حضور شاعران و پژوهشگران را فرهنگستان زبان و ادب فارسی انجام داده بود. دلیل حضور هیئت فرهنگی هم بازگشایی مجدد «پژوهشگاه فرهنگ زبان فارسی تاجیکی» در تاجیکستان بود.

البته این پژوهشگاه سالیان طولانی در تاجیکستان در حوزه زبان فارسی تاجیکی کار کرده بود، اما مدتی بود که فعالیتش متوقف شده بود. فکر می‌کنم از جهت مالی و این نوع مسائل به مشکل خورده بودند و مدتی فعالیت نداشتند. سفر آقای پزشکیان بهانه‌ای شده بود که این پژوهشگاه دوباره آغاز به کار کند.

* این پژوهشگاه دقیقاً چه فعالیتی در حوزه زبان فارسی دارد؟

هدف این است که در حوزه گویش فارسی تاجیکی در تاجیکستان پژوهش کند و این پژوهش‌ها هم به دو رسم‌الخط فارسی و سیریلیک منتشر شود تا همه بتوانند این آثار را مطالعه کنند. همچنین گویا این پژوهشگاه برنامه دارد بخشی از شعر معاصر و آثار شاعران جوان ایران را هم با دو رسم‌الخط فارسی و سیریلیک در تاجیکستان منتشر کند. مردم تاجیکستان خیلی به شعر علاقه دارند و هنر نخست و مهم و اساسی آنها شعر است. با این‌همه شعر معاصر ما خیلی به آنها نرسیده است. تا حدی ادبیات معاصر ما را می‌شناسند ولی شعر جوان ما را نه. هدف این پژوهشگاه این است که پیوند قوی‌تری با شعر امروز ایران برقرار کند.

* چه کسانی در این سفر همراه شما بودند؟ در چه برنامه‌های ادبی شرکت کردید؟

چهره‌های مؤثری مثل خانم دکتر مریم حسینی استاد برجسته رشته زبان و ادبیات فارسی، و آقای دکتر علیرضا رحیمی عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی همراه با ما بودند. از شاعران هم آقای افشین علاء، سعید بیابانکی، حامد عسگری و من حضور داشتیم. آغازگر برنامه‌های سفر ما نشست شاعران ایران و تاجیکستان بود که با حضور وزیر فرهنگ تاجیکستان خانم «مطلوبه خان ستاریان» و آقای سیدرضا صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی و گردشگری ما برگزار شد. این جلسه، جلسه پرباری بود و با استقبال عجیب و غریب مخاطبان تاجیکی همراه بود. من باور نمی‌کردم این تعداد مخاطب حدود سه ساعت بنشینند و شعرخوانی شاعران ایران و تاجیکستان را با لذت گوش کنند. بعد از این نشست افتتاح پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی با حضور وزیر فرهنگ تاجیکستان خانم مطلوبه خان ستاریان و آقای صالحی امیری برگزار شد. همچنین آکادمی علوم تاجیکستان نشست بسیار مفیدی با حضور پژوهشگران ایران و تاجیکستان داشت که سخنرانی‌های خیلی خوبی در آن صورت گرفت. به ویژه آقای دکتر علیرضا رحیمی سخنرانی خیلی خوبی درباره اهمیت نسخ خطی تاجیکستان داشتند.

می‌دانید که نسخ خطی در ایران خیلی مدون و منظم است و ما خیلی راحت می‌توانیم به کتابخانه‌های ملی، مجلس و آستان قدس دسترسی داشته باشیم، اما این امکان برای نسخ خطی که در تاجیکستان به زبان فارسی وجود دارد، امکان‌پذیر نیست. من از خانم حسینی و آقای رحیمی سوال پرسیدم و آنها گفتند عملاً امکانش نیست که به نسخ خطی تاجیکستان دسترسی پیدا کنیم؛ چون این کتاب‌ها مرتب و منظم و فهرست‌بندی نشده‌اند. پیشنهادی که آقای رحیمی در سخنرانی مطرح کرد این بود که در حوزه نسخه‌برداری بین ایران و تاجیکستان یک همکاری صورت بگیرد. از آن جمله این که از نسخه‌های خطی تاجیکستان نسخه‌برداری الکترونیکی شود و دسترسی علمی به آنها راحت‌تر باشد.

* یکی از برنامه‌های شما حضور در شهر حصار تاجیکستان بود که شهری تاریخی و فرهنگی در این کشور است. درباره برنامه‌های ادبی که در شهر حصار داشتید هم بگویید. استقبال شاعران حصار از شما در نشست شعرخوانی که در این شهر داشتید چگونه بود؟

همان‌طور که گفتید حصار شهری تاریخی است که قدمتش به دوره سامانیان می‌رسد و قبل از آن هم تاریخچه بزرگی دارد. حصار یک شهر فرهنگی بسیار مهم در تاجیکستان است و ما مهمان شهردار آنها بودیم. در حصار استقبال خیلی عجیب و غریبی از شاعران ایران داشتند که برای ما هم تازگی داشت. در آثارخانه ملی تاجیکستان، یا همان موزه ملی، میزبان ما بودند و ما در کنار بحث‌های شعری و ادبی، از این موزه هم بازدید داشتیم. بعد هم در ضیافت ویژه معاون وزیر فرهنگ تاجیکستان آقای «دولت صفر» شرکت کردیم. آقای دولت صفر خودشان هم شاعر هستند و ارتباط خیلی خوبی با شاعران دارند. من ایشان را از قبل می‌شناختم، چون تاجیک‌ها زیاد به تبریز می‌آمدند و گاهی با این عزیزان تعامل داشتیم. به دلیل اینکه «کمال خجندی» از شاعران و عارفان سرشناس خجند تاجیکستان در تبریز دفن است، تاجیک‌ها زیاد به تبریز می‌آمدند. کمال خجندی برای تاجیکی‌ها خیلی اهمیت دارد و حضور این شاعر در تبریز خودش فرصتی برای تعاملات فرهنگی است.

* پس این اولین‌بار نبود که با شاعران تاجیکی روبرو می‌شدید.

بله. بارها خانم گلرخسار، خانم فرزانه خجندی، آقای وهاب‌زاده و این دوستان را در تبریز دیده بودم. اما این سفر پیوندها را استوارتر و بهانه‌ها را برای ارتباطات بیشتر کرد. واقعاً استقبال مردم و مسئولان تاجیکستان از ما فوق‌العاده بود. ما مهمان معاون وزیر فرهنگ تاجیکستان بودیم که برای شاعران مهمانی ویژه‌ای در نظر گرفته بودند و این برای من خیلی جالب بود. چون معمولاً وقتی یک هیئت اقتصادی بلندپایه همراهِ رئیس جمهور است، توقعی نیست که تا این حد از هیئت فرهنگی استقبال شود. ولی تاجیک‌ها نشان دادند که فرهنگ برای آنها خیلی مهم و اساسی است.

حاشیه‌های شاعرانه سفر پزشکیان به تاجیکستان؛ شعر در متن زندگی این‌مردم جا دارد

* نقش شاعران را در هموار کردن تعاملات بین ایران و تاجیکستان چه‌قدر جدی می‌دانید؟

اگر ایران می‌خواهد در تاجیکستان حرکتی در جهت گسترش روابط داشته باشد، بهترین مسیر آن بهره‌مندی از شاعران و همکاری‌های فرهنگی است. چون ما یک زبان و فرهنگ مشترک داریم. فکر کنم تاجیکستان تنها کشوری است که ما برای حضور در آنجا نیاز به تغییر زبان و تغییر بافت ذهنی و فرهنگی نداریم. ما اشتراکات فرهنگی زیاد و خاطرات مشترک فراوانی در تاریخ ایران و تاجیکستان داریم. ضمن اینکه تاجیک‌ها بسیار از ایرانی‌ها سپاسگزار هستند که نخستین کشوری بوده که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخته است. این خیلی برایشان اهمیت دارد و ما این مسأله را مدام در هر دیداری با هر سطحی از مسئولان فرهنگی این کشور داشتیم، می‌دیدیم.

بارها این را یادآوری می‌کردند که شما اولین کسانی بودید که استقلال ما را به رسمیت شناختید و جنگ‌های داخلی ما به کمک شما به پایان رسید. همه این اشتراکات مسیرهایی برای ایجاد ارتباط بین ایران و تاجیکستان هستند. مردم تاجیکستان بسیار ایرانی‌ها را دوست دارند و این موقعیت خیلی خوبی است که به تاجیکستان نزدیک شویم و تعاملات فرهنگی و اقتصادی را افزایش دهیم.

* از نظر کیفی شعر تاجیکستان چگونه است؟ اگر بخواهید مقایسه‌ای با شعر معاصر ایران داشته باشید، در چه جایگاهی قرار می‌گیرند؟

شعر تاجیکستان در شعر فارسی بسیار بسیار پیشرفته است. یکی از دلایلش این است که تشکل‌های خیلی خوبی دارند. «اتفاق هنرمندان تاجیکستان» یک تشکل نیرومند است و در حوزه شعر کارهای جدی می‌کنند و واقعاً پیشرو هستند. ضمن اینکه علاقه بسیاری زیادی هم به شعر دارند. یکی از جلسات شعرخوانی ما و شاعران تاجیک در شهر دوشنبه بود، اما شاعران بسیاری از شهر خجند که فاصله زیادی با دوشنبه دارد در این برنامه شرکت کردند. خجند در تاجیکستان مثل شیراز در ایران است؛ شهری ادبی و فرهنگی که پایتخت فرهنگی تاجیکستان هم محسوب می‌شود. شاعران زیادی از خجند خودشان را به دوشنبه رسانده بودند تا در کنار شاعران ایران شعر بخوانند. وقتی شاعران تاجیک شعر می‌خوانند متوجه می‌شوی که اینها مدام در حال کشف فضاهای جدید هستند. با اینکه خودشان شعرهای تر و تازه‌ای دارند، علاقه‌شان به هم‌نشینی با شاعران ایرانی خیلی زیاد است. یک نکته مهم و جالبی که در شعر تاجیکستان قابل الگوگیری است، توجه به مسأله «میهن» است. هر شعری که این عزیزان می‌خوانند دو تا مضمون اساسی دارد؛ یکی میهن و دیگری مادر.

درباره میهن‌پرستی، ملی‌گرایی، وطن و زبان فارسی بسیار جدی و غیرت‌مند هستند. مثلاً شاعران جوانی در تاجیکستان هستند که بدون آنکه کسی به آنها بگوید، به صورت خودجوش برای زبان فارسی شعر نوشته‌اند. موضوع و مقام «مادر» هم برایشان خیلی برجسته است؛ نه به اندازه ما در ایران و شعر فارسی داخل ایران، ولی از موضوعات خیلی مهم در شعر و فرهنگ آنها موضوع مادر است. همین دو محور می‌تواند پلی برای گفتگوی فرهنگی بین شاعران ایران و تاجیکستان باشد.

* درباره شعر و شاعران تاجیکستان نکاتی گفتید تازگی داشت. فکر می‌کردم به خاطر خط سیریلیک، توجه و انس با شعر در تاجیکستان بسیار کم شده است. درباره شاعران شاخص تاجیکستان بیشتر توضیح می‌دهید؟ مثلاً آنها شاعرانی مثل منزوی، بهمنی، اخوان، علی معلم و… دارند؟

بله. خانم گلرخسار یک شاعر مطرح است که اگر بخواهیم مثلاً یک نظیر برای ایشان در ایران انتخاب کنیم، در حد آقای بهمنی برای مردم تاجیکستان مهم است. همچنین خانم فرزانه خجندی برای آنها مثل حسین منزوی یا سیمین بهبهانی برای ماست. یعنی چهره‌هایی را دارند که همین امروز و همین الآن بشود آنها را به‌عنوان چهره جریان‌ساز در شعرشان مثال زد. بنا بر این، من احتیاط می‌کنم و می‌گویم اگر شعر تاجیکستان از شعر ما جلوتر نباشد، عقب‌تر هم نیست و به اندازه شعر ایران پویایی و حرکت دارد. اینطور نیست که در رودکی مانده باشند. البته آنها رودکی را بسیار می‌پرستند و در هر موسیقی که در تاجیکستان شنیدیم، یکی دو بیتی از رودکی هم در آن بود. اما اینطور نیست که در رودکی مانده باشند و درجا زده باشند. در همین سفر چند نفر از شاعران تاجیک کتاب‌های شعرشان را به من دادند تا بخوانم. چندتا از آنها به خط سیریلیک بود که من نتوانستم بخوانم ولی یکی دو تا از آنها خط فارسی هم داشت. ضمن اینکه شعرهای خوبی از آنها در نشست‌های مشترک شنیدیم.

* چرا کتاب شعر را به دو رسم‌الخط فارسی و سیریلیک منتشر می‌کنند؟

برداشت من از چاپ دوخطه کتاب‌های شعر این است که می‌خواهند این ارتباط ایجاد شود و ما هم در ایران شعر آنها را بخوانیم. شاعران تاجیکستان ایران را به عنوان یک وطن، یا به عبارت بهتر یک وطن فرهنگی می‌دانند. این خیلی مهم است. اگر به این علاقه‌ها و پیوندها توجه کنیم، از همه‌نظر اتفاقات خوبی برای ایران و تاجیکستان می‌افتد. من به آینده پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی خیلی امیدوار هستم. وزارت فرهنگ ما و سفارت ما در تاجیکستان باید این تعاملات را خیلی جدی بگیرند و از هرگونه تعامل فرهنگی بین این کشور استقبال کنند.

البته ما یک دوره‌ای ارتباطات خیلی خوبی با شاعران و ادیبان تاجیکستان داشتیم؛ خود من بارها و بارها میزبان شاعران تاجیک بودم، اما این ارتباط در سال‌های اخیر کمرنگ شده است. این ارتباط به هر دلیلی که قطع شده، باید دوباره برقرار شود. می‌دانیم که در کشور ما خیلی وقت‌ها پول‌ها در جاهای اشتباه خرج می‌شود. آیا واقعاً ما بودجه‌ای نداریم که روی چنین مسأله مهمی مثل زبان و ادبیات فارسی سرمایه‌گذاری کنیم؟

* اگر بخواهید این سفر را در یکی دو جمله شرح دهید، چه می‌گوئید؟ درباره شعر تاجیکستان چه آموختید که تازگی داشت؟

حقیقتش شاعران در تاجیکستان به اندازه یک قدیس و الهه پرستیده می‌شوند. شاید باورتان نشود، ولی استقبال‌هایی که از ما به عنوان شاعران ایرانی می‌شد، خیلی خوب و همدلانه و صمیمی بودند. اولاً مردم تاجیکستان ایرانی‌ها را خیلی دوست دارند که بحث آن جداست؛ یعنی شما به عنوان ایرانی هر جایی که در تاجیکستان حضور داشته باشی، یک محبوبیت خاصی داری. وقتی شاعر بودن بر این محبوبیت افزون می‌شود، این رابطه محبت‌آمیز و قلبی چندبرابر می‌شود. این شکلی است که حتی پول خرید را هم از شما نمی‌گیرند. شعر در متن زندگی مردم تاجیکستان حضور دارد و کودکان‌شان از رودکی شعر می‌خوانند. در کل تاجیکستان کشور شعر است.

* یکی از شیرینی‌های این سفر هم شعرخوانی رؤسای جمهور ایران و تاجیکستان بود که مورد توجه قرار گرفت.

بله. این نشان می‌دهد با شعر می‌توان راه‌ها را هموار کرد و بین ایران و تاجیکستان تعاملات فرهنگی و رسانه‌ای بسیاری را شروع کرد. به شرط اینکه یک برنامه‌ریزی دقیق صورت بگیرد و جدیتی در کار باشد.



منیع: خبرگزاری مهر

آخرین وضعیت حضور ناشران دانشگاهی و خارجی در نمایشگاه کتاب


به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمود آموزگار، مدیر نشر «کتاب آمه» و رئیس اسبق اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران اظهار کرد: تردیدی نیست که واسپاری امور اجرایی نمایشگاه کتاب به ناشران، اتفاق مثبتی است. من از زمانی که در نمایشگاه مسئولیت داشتم به دنبال این بودم که این کار به‌درستی انجام شود تا متناسب با مجموعه مسائلی که در اجرا و برگزاری این رویداد وجود دارد، حلقه‌های مختلف زنجیره نشر با یکدیگر در ارتباط باشند.

وی ادامه داد: از زمان دولت یازدهم این کار آغاز شد و فراز و نشیب‌هایی هم داشت؛ ولی در نهایت فکر می‌کنم همکاری بین دولت و بخش خصوصی در این زمینه توفیق زیادی داشته است. سیدعباس صالحی در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، نقش مؤثری در کاهش ناهنجاری‌ها، بهبود روش‌های مصرف یارانه و تعامل با بخش خصوصی، تعامل با ظرفیت نشر و طرح‌های فصلی داشت که امیدواریم این نگاه را در دولت چهاردهم نیز ادامه دهد و حتی بهبود ببخشد.

رئیس اسبق اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران بیان کرد: در دولت سیزدهم به جز موضوع «پایتخت کتاب» سایر موارد یاد شده فراموش شد. برای مثال یکی از دستاوردهای زمان سیدعباس صالحی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصویب آئین‌نامه بند ج ماده 92 بوده است که می‌تواند تغییرات بزرگی را در صنعت نشر رخ ‌دهد.

وی در پایان گفت: یکی از اتفاقات نمایشگاه کتاب در دو سال اخیر اجازه‌دادن به حضور کتابفروشان در آن بود. کتابفروشان در آن دوره اقدام به فروش کتاب همه ناشران می‌کردند که این موضوع سبب می‌شد نمایشگاه به انحراف برود که خوشبختانه این مسئله نیز امسال حل شد. البته به نظر من در برگزاری نمایشگاه کتاب به‌طورکلی باید به سمت رویداد نمایشگاهی برویم نه رویداد مبتنی بر فروش.

اعلام آمادگی 230 ناشر دانشگاهی برای حضور در سی‌وششمین نمایشگاه کتاب تهران

کاظم آرمان‌پور درباره حضور ناشران دانشگاهی در سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفت: امسال 230 ناشر برای حضور در بخش دانشگاهی ثبت‌نام کرده‌اند که از این تعداد 200 ناشر غرفه مجزا دارند. به دلیل مشکلات رفت‌وآمد خوشبختانه امسال ناشران دانشگاهی تغییر جانمایی داشتند و به رواق شرقی منتقل شدند که اتفاق مبارکی است.

وی ادامه: امسال 230 ناشر برای حضور در بخش دانشگاهی ثبت‌نام کردند که از این تعداد 200 ناشر غرفه مجزا دارند و 30 ناشر به‌صورت تعاملی حضور دارند. به‌این‌ترتیب سه هزار و 900 مترمربع برای جانمایی این ناشران فضا در اختیار گرفته‌ایم.

آرمان‌پور با اشاره به اینکه یکی از فعال‌ترین بخش‌های نمایشگاه کتاب تهران، بخش ناشران دانشگاهی است افزود: مسائل و مشکلات ناشران دانشگاهی در این بخش بحث و پیگیری می‌شود و 47 برنامه متنوع در سرای علمی و فرهنگی خواهیم داشتیم.

مدیرمسئول انجمن فرهنگی ناشران دانشگاهی درباره نزدیکی این بخش با کودک‌ونوجوان گفت: ازآنجایی‌که خانواده‌ها بیشتر با فرزندان‌شان به نمایشگاه کتاب می‌آیند، سال‌های پیش به دلیل جانمایی نامناسب از بازدید بخش دانشگاهی صرف‌نظر می‌کردند؛ اما با تغییر جانمایی این امکان ایجاد شده که بخش دانشگاهی در دسترس خانواده‌ها قرار بگیرد و طبیعتاً اتفاقات خوبی را برای این بخش شاهد هستیم.

12 تن بار ناشران خارجی وارد گمرک نمایشگاه شد

نخستین محموله کتاب ناشران خارجی سی‌و‌ششمین نمایشگاه کتاب تهران وارد گمرک نمایشگاه کتاب تهران شد.

علیرضا نوری‌زاده، مدیرکل اداره مجامع و تشکل‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ورود نخستین محموله بار ناشران خارجی به گمرک نمایشگاه خبر داد و گفت:‌ به‌زودی، کار بررسی این کتاب‌ها در کارگروه نظارت و ارزشیابی کتاب‌های خارجی آغاز می‌شود.

وی ادامه داد: این بار شامل 25 تن کتاب در موضوعات حوزوی و مذهبی و متعلق به 12 ناشر حوزه عربی است،‌ که در کشور لبنان جمع‌آوری و در قالب 565 کارتن کتاب به نمایشگاه تهران ارسال شده است.

به گفته نوری‌زاده، محموله دیگری نیز از ناشران خارجی در راه است که 12 تن  کتاب متعلق به ناشران لاتین است،‌ این بار نیز از لندن به صورت هوایی به ایران ارسال شده است. 12 تن بار دیگر نیز از ناشران حوزه عتبات عراق به مقصد ایران ارسال شده که به زودی وارد نمایشگاه خواهد شد،‌ سایر ناشران عراقی نیز بارهای خود را ارسال کرده‌اند که به‌زودی به ایران می‌رسد.

سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از 17 تا 27 اردیبهشت‌ماه 1404 با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم